امروز جمعه 1403/01/10
Skip to main content
×

هشدار

اجزای کامپوننت را به یک آیتم منو اختصاص بدهید

کتاب «مبانی تحول علوم انسانی با رویکرد قرآنی» نوشته‌ی دکتر یاسر ملکی در ۲۸۰ صفحه رقعی و با قیمت ۵۴ هزار تومان توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر اختصاصی مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی) روانه‌ی بازار نشر کشور شد.

کتاب «مبانی تحول علوم انسانی با رویکرد قرآنی» نوشته‌ی دکتر یاسر ملکی در ۲۸۰ صفحه رقعی و با قیمت ۵۴ هزار تومان توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر اختصاصی مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی) روانه‌ی بازار نشر کشور شد.

در پیشگفتار این کتاب آمده است: علوم انسانی مجموعه نظام‌یافته‌ای از مطالعات و جست‌وجوهای هدفمندی است که به موضوع انسان و امور مرتبط با او تعلق دارد. آن‌چه محتوای این علوم را شکل می‌دهد عبارتست از: مطالعه و بررسی ظرفیت‌ها، علائق، نیازها و روابط انسانی که منجر به شکل‌گیری تخصص‌ها و گرایش‌های علمی مختلفی شده است. با این‌حال به‌دلیل تلقی‌های مختلف از سرشت انسان، دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضادی در این علوم بروز کرده و موجب پیدایش برخی مکاتب اثرگذار در زندگی بشر شده است. همین ویژگی، علوم انسانی را به عامل هویت‌ساز در شخصیت و حیات انسان‌ها تبدیل نموده و ماهیت آن را از علوم تجربی متمایز ساخته است.

غلبه نگاه اومانیستی به انسان -که گفتمان غالب اندیشه‌ورزی در غرب را تشکیل می‌دهد- موجب شده تا برخی اندیشمندان با رویکرد فردگرایانه و برخی نیز با رویکرد جامعه‌گرایانه به تأسیس مکاتب علوم انسانی اقدام کنند. اغلب این مکاتب نیز در مراکز علمی و دانشگاهی کشورهای اروپایی و امریکایی نفوذ کرده و جبهه‌های فکری متعددی را پدید آورده‌اند.

در برابر تفکر اومانسیتی، مکتب فکری قرآن قرار دارد که اساس و شالوده آن را نگرش وحدانی تشکیل می‌دهد. در این مکتب، هر تحلیل و تفسیری از معرفت، انسان، هستی، جامعه و غیره رنگ توحیدی به خود می‌گیرد و راه را بر هر نوع نگاه مادی و کثرت‌گرایانه محض مسدود می‌کند. البته باید توجه داشت که این تمایز مفهومی مزاحم تعاطی و تبادل اندیشه‌ها نیست و نباید یکی را قربانی دیگری نمود. زیرا افراط در هریک از این دو امر، ما را از نزدیک شدن و انس با ساحت مقدس حقیقت بازمی‌دارد. افراط در تبادل، هویت اندیشه‌ها یا همان «منِ اندیشه‌ای» را به نابودی می‌کشد و هم-چنین افراط در تمایز علوم، به محرومیت و انزوای علمی می‌انجامد که خود زیان بزرگ و جبران‌ناپذیری است و از افشای سیمای حقیقت جلوگیری می‌کند. بنابراین مهم‌ترین رسالت علمی برای یک اندیشمند حقیقت‌طلب جمع ظریف این دو مقوله است.

کتابی که پیش روی شماست با هدف برجسته کردن موضع قرآن کریم، در قبال انسان و علم به عنوان دو مبنای اصلی تحول در علوم انسانی تألیف شده است. بی‌تردید هر نوع تلقی درباره ماهیت علم و ماهیت انسان، تأثیر مستقیمی روی محتوای علوم انسانی گذاشته و مبنا و بنای این علوم را دستخوش تغییر خواهد کرد. آن‌چه مسلم است قرآن کریم، از زاویه خاصی به شخصیت انسان و ساختمان علم می‌نگرد و همین مسئله، لزوم بازنگری در علوم انسانی مدرن را بیش از پیش اثبات می‌کند.

کتاب پیش رو از سه فصل مجزا اما مرتبط با هم تشکیل شده است: فصل اول به تاریخچه علوم انسانی می‌پردازد. در این فصل که موضوعات سه‌گانه‌ای را دربر می‌گیرد تاریخ پیدایش علم جدید و کانون‌های تحول‌خیز در این علوم مورد بحث قرار گرفته است. هم‌چنین به جریان تحول‌خواهی در جهان اسلام پرداخته شده تا خوانندگان گرامی به اختصار در جریان بحث تحول‌گرایی علمی در افق فکری غرب و اسلام قرار بگیرند.

در فصل دوم مبانی انسان‌شناسی علم از منظر قرآن و اومانیسم مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل مضامین اصلی انسان‌شناسی قرآنی و انسان‌شناسی اومانیستی برجسته شده و میان آن‌ها مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. مهم‌ترین مزیت این مطالعه تطبیقی آن است که سیمای حقایق را بهتر و دقیق‌تر نمایان می‌کند و راحت‌تر می‌توان درباره قوّت و قدرت اندیشه‌ها داوری کرد. این مقایسه به ما خواهد گفت که چرا روایت قرآن از انسان با روایت اومانیسم تفاوت می‌کند.

در فصل سوم که سراسر آن به بحث هویت علوم انسانی می‌پردازد، ابتدا مفهوم این علوم و سپس ویژگی‌های ناظر بر آن مورد تبیین قرار گرفته است. مجموع این ویژگی‌ها در کنار هم، از یک‌سو ساحت علوم انسانی را از علوم تجربی جدا کرده و از سوی دیگر، فضای تحلیلی بازی را می‌گشاید که می‌توان براساس آن به تبیین‌های جدید از علوم انسانی قرآن‌بنیان پرداخت. ضرورتی که در همین فصل با نقد علم مدرن آغاز شده و به تبیین هندسه علم در قرآن می‌انجامد.

 

نظر شما

captcha